نخست، تاریخ سرزمین خودت را بدان، سپس تاریخ دیگران را بخوان.((فرانسیس فانون))

اجتماعی .فرهنگی .هنری.علمی .طنز (( عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار هم اند ))مردان بزرگ تاریخ، سرنوشت ملتها را تعیین می کنند.((اشپنگلر))

نخست، تاریخ سرزمین خودت را بدان، سپس تاریخ دیگران را بخوان.((فرانسیس فانون))

اجتماعی .فرهنگی .هنری.علمی .طنز (( عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار هم اند ))مردان بزرگ تاریخ، سرنوشت ملتها را تعیین می کنند.((اشپنگلر))

جزییاتی از زندگی اشرافی رهبر کره شمالی

جزییاتی از زندگی اشرافی رهبر کره شمالیستاره سابق بسکتبال آمریکا سبک زندگی رهبر کره شمالی را به یک "مهمانی هفت ستاره" با سرو دائمی مشروبات الکلی، گردش با جت اسکی و قایق‌های تفریحی لوکس توصیف کرد.

به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه تلگراف، "دنیس رادمن" 52 ساله، ستاره سابق بستکتبال آمریکا ماه دسامبر برای دومین بار به مدت هفت روز به کره شمالی سفر کرده و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی را به عنوان یکی از دوستان خوبش توصیف کرد.
  
رادمن در مصاحبه‌ای گفت: انگار که شما به "هاوایی" یا "ایبیزا" سفر کرده‌اید. کیم جونگ اون دوست دارد تا اطرافیانش شاد باشند. همواره 50 تا 60 تن از مردم عادی در کنار او هستند و تمام وقت مشروبات الکلی نوشیده، می‌خندند و اوقات خوشی را می‌گذارنند. هر چیزی که بخواهید کیم جونگ اون بهترینش را دارد.

این در حالی است که سازمان‌های حقوق بشر خواستار تحت فشار گذاشتن هر چه بیشتر حکومت کره شمالی شده‌اند که در سال 2012 میلادی 645.8 میلیون دلار برای خریداری وسایل لوکس هزینه کرده است.

این وسایل لوکس وارداتی شامل حیوانات خانگی جذاب، عطر و وسایل حمام است که در گزارش ارائه شده به پارلمان کره جنوبی در اوایل اکتبر سال جاری میلادی ذکر شده است.

واردات شیشه‌های مشروبات الکلی به ارزش 30 میلیون دلار همراه با وسایل الکترونیکی به ارزش 37 میلیون دلار و ساعت‌های لوکس به ارزش 8.2 میلیون دلار از دیگر اقلام ذکر شده در این گزارش است.

سازمان مواد غذایی و کشاورزی سازمان ملل اوایل ماه اکتبر اعلام کرد، کره شمالی یکی از 34 کشور دنیا است که برای تغذیه مردم کشورش به کمک‌های بیشتری نیاز دارد. این آژانس برآورد می‌کند که حدود 2.8 میلیون تن در کره شمالی نیازمند کمک‌های خارجی هستند.

نظرات 1 + ارسال نظر
داستان قصه رمان عاشقانه سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:18 ب.ظ http://way.blogfa.com

با شنیدن ان خبر تکان دهنده، انقدر شوکه شده بودم که بی اختیار و بدون اینکه سوار ماشینم بشوم دوان دوان بسوی بیمارستان می رفتم.
اسمان شهرمان گرفته و ابری بود، همانطور که در دل شب در کوچه های تاریک شهرمان
می دویدم به این فکر می کردم که ایا ممکن است دوباره او را با همان تبسم و نگاه های عاشقانه ببینم!...

با داستانهایی که خودم نوشته ام منتظر حضور گرمتان هستم

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد