سیستان و بلوچستان به تهران آمده است مهری حقانی:وشه، وش یته… بلوچها اینگونه به من خوش آمد گفتند. پیش از آن نوای ساز و دهلشان و بانگ کوبههایشان از دور رعد به جان آدم میانداخت. با لباسهای سپید و چردهتیره اما به غایت مهربان و پذیرا. شما هم اگر این روزها به خانه هنرمندان بروید همینگونه به شما خوش آمد میگویند. به میانه رقص چارچاپی میرسید. اگر در بلوچستان بودید در مراسم عروسی و جشنها زنان هم با لباس بلوچی و دهل و زنگوله چارچاپی میرقصیدند اما حالا در مرکز پایتخت همین چارچاپی مردان هم غنیمت است. آنها از ایرانشهر، سراوان، خاش، نیکشهر، سرباز، دلگان، بمپور و زاهدان آمدهاند. از سرزمین افسانهای که زمانی رودابه پهلوان حماسهساز ایرانی را به دنیا آورد. آری سیستانیها و بلوچها به تهران آمدهاند و شوری در گذر و بهار پایتختنشینان به پا کردهاند. سیاهچادر زدهاند. حصیربافی تا شالهای سوزندوزی شده. سفالهای کلپورگان و لباسهای محلی که البته چندین برابر برخی قیمتهای برندهای شمال شهر، قیمت خورده و البته هم چه زیباست. چند سینما دارید؟ هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان عاملی برای همگرایی سیستان و بلوچستان چیزهای دیگری هم دارد با این حال سیستان و بلوچستان تنها به این پرتره دوست داشتنی که چند روزی میهمان ما شده است خلاصه نمیشود. سیستان و بلوچستان مرزدار مرزهای جنوب شرقی کشور است. به ساعت نمیکشد که خود را در پاکستان یا افغانستان جنگزده مییابی. در چند سال گذشته خشکسالی دریاچههایی چون هامون یا تهدید خشکی رودخانه سرباز بر این منطقه سایه انداخته است؛ استانی که یکی از مناطق محروم کشور از حیث توسعه و سرمایه گذاری است و با وجود گشادهرویی و بلند نظری در حیطههای مذهبی، برخی اندکبینیها همزیستی همیشگی مذاهب و فرقهها در ایران را مجال برخی نادستیها قرار داده است.
هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان که از ۲۰ تا ۲۶ فروردینماه در خانه هنرمندان برگزار میشود فرصت خوبی برای آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ و صنایع دستی مردم این استان است.
از کنار رقصهای محلی چون رقص زابلی و رقص چوب و رقص شمشیر هم نمیتوان بهراحتی گذشت. در این میان نبود شناسنامه و بروشور، آشنایی مخاطبان را با فرهنگ و مردمشناسی این خطه از سرزمین ایران دچار مشکل میکند.
سازهای محلی سیستان و بلوچستان چون غژک یا همان قیچک را نیز به تهران آوردهاند و به نمایش گذاشتهاند بیآنکه نامساز را نوشته باشند و مردم نمیدانند سابقه اینساز چیست. از سوی دیگر درباره رقصهای محلی توضیح نمیدهند و تماشاچیان نمیدانند این رقص به کدام منطقه از سیستان و بلوچستان تعلق دارد.
قیچک، لوچا ، دهل
در این هفته از شیرمحمد اسپندار تنها نوازنده دونلی، دینمحمد زنگشاهی از خوانندگان و نوازندگان بنام بلوچستان و حبیبالله قادر آتشگر نوازنده دهل و قیچک و ۲۵ نفر از فعالان حوزه تئاتر تقدیر میشود. اما این تمام برنامههای هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان نیست، آثار هنری این منطقه به معرض نمایش گذاشته شده. خوشنویسان، نقاشان و مستندسازان بنام این استان به معرفی فعالیتهای هنری خودشان میپردازند. فضای باز نمایشگاه به غرفههای لباس غذاهای محلی و صنایع دستی اختصاص دارد.
در نمایشگاههای داخلی هم نمایش لباس، نمایشگاه عکس، اسناد و کتاب هست. عکسها آثار هنرمندان بومی هستند. در اطراف زاهدان منطقهای به نام لوچا شگردها و تندیسهای طبیعت را در خود جا داده است.
باد بر سنگها چهره و شخصیتهای انسانی تراشیده است. تنها اهمیت نگاه است که آنها را در قابهای عکس جاودانه میکند.
معرفی آداب و رسوم استانی در چندین بخش از جمله فیلم، تئاتر، عکس، نقاشی، خوشنویسی، موسیقی، مطبوعات، غذای محلی، صنایعدستی، آثار دانشگاهی، کتب تألیفی، لباس محلی، گردشگری، دستاوردهای سازمانی، دستاوردهای دانشجویی و فضای مجازی خواهد بود.
همچنین بهمنظور آشنایی بیشتر نشستهای تخصصی و ورکشاپهای اختصاصی نقاشی و خوشنویسی برگزار میشود. این برنامه با حمایت شهرداری تهران و با همکاری دبیرخانه کمیسیون کلانشهرهای شهرداری تهران برگزار میشود.
بلوچی که با او صحبت میکردم همسرش آنسوتر غرفه دار است و هنگامیکه از حضور اجتماعی زنان میپرسم با هیجان از تعداد اکثریت دانشجویان دختر زاهدانی میگوید. خودش سنی و همسرش شیعه است. نام فرزندانش نام فرزندان علی(ع) است با اینحال داستان استخدام در ادارات دولتی و مناصب استانی چیز دیگری است.
از مرگ دلفینها و هم البته از گونههای وحش تمساحها در دریاچه سرباز خبر دارد.
با این حال وقتی میپرسم چند سینما دارید و برای تفریح چه میکنید، چندان نشانی برای گفتن به من ندارد. اینقدر هست که تلویزیون به مدد پشت بامهای سیستانیها مردم را در خانهها سرگرم نگه داشته است.
سیستان و بلوچستان نه همین رقص چاپی و آینهدوزی چادرها و غذای محلی است. بسیار بیش از این برای گفتن و شنیدن دارد. آنقدر که بوی محرومیت و گوشهنشینی از آن گرفته شود. با این حال همین که رنگی و بویی و سازی به میان پایتختنشینان آورده است آنقدر مهم است که گویا گفتوگوی تمدنها در حال رخ دادن است.
محمدهادی ایازی، معاون فرهنگی- هنری شهرداری مهمترین دلیل برای اجرای برنامههایی چون هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان را آشنایی مردم با آداب و سنت اقوام در استانهای مختلف ایران دانست و گفت: اینگونه برنامهها موجب همگرایی بیشتر میان ملت ایران و در نهایت رسیدن آنان به وحدت ملی میشود.
او همچنین به علت برگزاری این مراسم و انتخاب خانه هنرمندان اشاره کرد و افزود: «سال گذشته با تصویب شورای فرهنگی استانها، مقرر شد برنامههایی تحت عنوان هفته فرهنگی استانها در شهر تهران برگزار کنیم. تا به حال سه استان ایلام، کرمان و آذربایجان تحت حمایتهای شهرداری تهران، برنامههای خود را در فرهنگسراهای مختلف برپا کردهاند و اکنون شاهد چهارمین هفته فرهنگی از استان سیستان و بلوچستان هستیم که در خانه هنرمندان برگزار میشود.»
به گفته ایازی انتخاب خانه هنرمندان و سالن ایرانشهر برای برگزاری هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان به این خاطر است که نام سالن ایرانشهر نام یکی از شهرهای این استان پهناور است.
معاون
فرهنگیـ هنری شهرداری، مهمترین دلیل برای اجرای این برنامهها را آشنایی مردم با آداب و سنت اقوام استانهای مختلف ایران دانست و گفت: «شاید همه مردم امکان و فرصت رفتن به سیستان و بلوچستان را داشته باشند حداقل از این راه میتوانند با گوشهای از آداب و رسوم مردم این استان آشنا شوند. این مساله به همگرایی میان ملت ایران و رسیدن به وحدت ملی میانجامد.»
ایازی اظهار امیدواری کرد: «زمانی استان سیستان و بلوچستان، یکی از قطبهای اقتصادی کشور بهشمار میرفته و حالا با اطلاعرسانی نادرست و تبلیغات منفی نتوانسته خود را آنگونه که باید و شاید به استانهای دیگر معرفی کند اما برگزاری چنین مراسمی میتواند به معرفی ظرفیتها و قابلیتهای این استان و فرهنگ مردم آن بپردازد.
با این حال بلوچ گشادهرویی که روبهروی حوض حیاط پارک ایرانشهر کنارم نشسته است میگوید: سرمان برود حاضر نیستیم خاک وطنمان برود. گویا ایرانی بودن و تاریخ این گوشه از سرزمینمان را بیشتر از هرکجا در نفس این مردمان میتوان حس کرد.
چابهار یکی از مناطق به اصطلاح آزاد نام گرفته در این استان است. بندری که در مقایسه با کیش پرزرق و برق یا حتی قشم چه از لحاظ جاذبههای طبیعی و چه از لحاظ موقعیت جغرافیایی کشش و ظرفیت بیشتر و بهتری برای توسعه بازرگانی و جاذبههای توریستی دارد. با این حال در نزدیکی تنگه هرمز و دریای عمان چندان رنگ و بویی از مناطق آزاد نبرده است. شاه گلوی گذر محصولات مزارع خشخاش افغانستان یعنی مواد افیونی به نیمه غربی جهان است و همین شاید بدنامی وفور دود در این منطقه را چو انداخته است. با همه تلاشی که نیروهای امنیتی و انتظامی در این راه به خرج میدهند و دهها سربازی که در طول سال در گلوگیرها و راهها جان به گلوله اشرار میسپرند. نگاه عمیق پدر بلوچ دوراردور را میکاود و به سادهترین زبان از من میپرسد چقدر حقوق میگیری؟ و سپس بیآنکه در اعداد دقتی بهکار بندد میگوید، اگر هر جوانی حقوق و کار داشته باشد دیگر دستی برای این مواد به کار میافتد؟ و باز هنگامی که کنجکاوی مرا نسبت به وفور آنها در شهر و برزن این استان میبیند با ظرافت تمام به اطراف پارک نگاهی میکند و میگوید اینجا بیشتر است. دیپلماسی پاسخگویی به سوالات را هیچگاه تا این اندازه موشکافانه و البته دقیق به یاد ندارم.
همه حقوق ویژه سایت فرهیختگان است، استفاده مطالب با ذکر منبع «فرهیختگان» بلامانع است.