به گزارش بانکی دات آی آر مشاغل عجیب و غریب دنیا کم نیستند. اما در میان همان مشاغل عجیب هم باید به چند مورد اشارهای ویژه داشته باشیم که اصولا روی ترکیب «عجیب و غریب» را سفید کردهاند. آنچه در پی میآید نگاهی است به همین مشاغل. ژله پرکن شیرینیهای دونات
محافظ پلهای متحرک
فردی که باید هر شش ماه یک بار به طور رسمی پلهای متحرک را بالا و پایین ببرد و مطمئن شود که آنها معیوب نیستند.
آدامس پاککن
آدامس پاککنها باید با کمک دستگاههای مخصوص تولیدبخار آدامسهای چسبیده شده به پیادهروها، نیمکتهای کنار خیابانها و هر جایی دیگر که آنها چسبیده باشند، بکنند و محل آغشته شده را تمیز کنند.
جداکننده جوجههای نر و ماده
فردی که چنین شغلی را برعهده میگیرد باید هر روز به میان خیل عظیمی جوجه تازه از تخم درآمده برود تا پی ببرد کدام نر و کدام ماده هستند، در پایان نیز آنها را از یکدیگر جدا کند.
مغزخالیکن
منظور ما از «مغزخالی کن» آن دسته از افرادی نیستند که مدام سوال و اطرافیانشان را کلافه میکنند، بلکه مغزخالیکنی شغلی رسمی و محترمانه است و فردی که چنین حرفهای را انتخاب میکند باید هر روز در کشتارگاهها حاضر شود، سر حیوان ذبح شده را روی میز قرار دهد یا به یک قلاب آویزان کند و سپس جمجمه را شکافته و مغز آن را که در برخی از کشورها غذایی بسیار لذیذ محسوب میشود، خارج کند.
چشنده غذای سگ
بله، در کشورهایی که غذای مخصوص سگ تولید میشود، این انسانها هستند که باید وظیفه چشیدن غذای سگها را برای کارخانههای تولیدکننده این نوع محصولات انجام دهند و نسبت به مناسب بودن طعم آن برای این حیوانات خانگی اطمینان حاصل کنند. البته این مساله همیشه اعتراض گروههایی را هم در پی داشته است.
مورچهگیر
شاید شما هم جزو آن دسته از مردمی باشید که در دوران کودکی صاحب یک مزرعه کوچک مورچه بودهاید. پس لازم است بدانید بعضی از آن مورچهها متعلق به مزارع بسیار بزرگتر هستند و در این مکانها پرورش یافتهاند. اما رفتن به مناطق جنگلی و بیابانی و دفن کردن مورچهها برای پرجمعیت کردن آن مزارع بزرگ راهی برای امرار معاش بعضی از مردم است. واقعا تعجبآور است که چطور آنها میتوانند این حشرات را گرفته و به صورت محموله دریایی به نقاط دیگر جهان ارسال کنند!
فردی که شغل وی پرکردن دوناتها با ژله است باید صاحب دستانی ماهر و اعصابی فولادین باشد، زیرا تنها مقدار ناچیزی ژله اضافه - بمب ! - میتواند دوناتها را مانند یک نارنجک دستی منفجر و متلاشی کند.
ساقدوش عروس کرایهای
در برخی از کشورها که داشتن ساقدوش عروس جزو جدانشدنی مراسم ازدواج و عروس خانم نیز از داشتن دوستان و اقوام نزدیک بیبهره است، چه کسی باید وظیفه ساقدوشی را انجام دهد و وی را در این مراسم به یادماندنی همراهی کند؟ خیلی ساده است عروس خانم باید دست به جیب شود تا ساقدوش کرایهای این نقش را ایفا کند.
توپ گلف جمعکن
توپ گلف جمعکنها افرادی هستند که هر تالاب، دریاچه یا بستر آبی را که در نزدیکی زمینهای گلف واقع شده، به دقت جستوجو میکنند تا شاید توپ گلف مفقود شدهای را بیابند، آن را بار دیگر جلا دهند و مجددا به فروش برسانند. شاید در نگاه نخست این شغل چندان پر درآمد به نظر نرسد اما گفته میشود این افراد روزانه دستکم 3000 توپ گلف جمع میکنند.
داور بو
داورهای بو معمولا در صنایع مختلف مشغول به کار میشوند. برای مثال برخی از داورهای بو برای کارخانههای تولیدکننده بو زداهای زیر بغل (دئودورانتهای زیر بغل) کار میکنند و از جمله وظایف آنها این است که زیر بغل افرادی که دئودورانتهای مختلف را استفاده کردهاند، ببویند. برخی از آنها نیز به استخدام کارخانههای تولیدکننده دهانشویه در میآیند و کار آنها بو کردن دهان افرادی است که دهانشویههای مختلف را مصرف کردهاند!
کنترلچی چیپسهای سیبزمینی
وظیفه این افراد بررسی چیپسهای سیبزمینی در خط مونتاژ کارخانههای چیپسسازی است تا مطمئن شوند که این مواد غذایی سرخ شده، پرچرب و ناسالم از نظر فنی معیوب نباشند اما کاری به طعم و خوشمزه بودن یا نبودن آنها ندارند!
کنترلچی تخممرغها
کارکنترل چی تخممرغها بررسی تخممرغها از نظر ترک و اختلالات دیگر قبل از درجهبندی و مهر تایید زدن روی آنهاست. اگر عادت به نوشیدن زیاد چای یا قهوه دارید، نباید این شغل را انتخاب کنید چون وقت این کار را به دست نخواهید آورد و حتما در این حرفه با شکست مواجه خواهید شد.
تخممرغ شکن
وظیفه تخممرغشکن درست برعکس کنترلچی تخممرغها است. زیرا این افراد باید به وسیله یک میله روی تخممرغها ترک ایجاد کرده و سپس محتویات آنها را به درون دستگاهی بریزند که سفیدهها را از زردهها جدا میکند. تصور کنید وقتی یک کنترلچی تخممرغ با یک تخممرغ شکن ملاقات میکند چه کشمکشی بین آنها رخ میدهد!
رنگکار مرکبات
مسوولیت رنگکار مرکبات که معمولا نارس چیده میشوند، این است که با کمک مواد شیمیایی مانند گاز اتیلن و بخار آب کافی به آنها رنگ و ظاهری طبیعی ببخشد و کاری کند که این میوههای پرفایده کاملا رسیده به نظر رسند.
هنرمند صداساز فیلمها
این افراد باید از انواع و اقسام اشیا و در واقع هر وسیلهای که آنها را در تولید صدای مورد نظر یاری میرساند، بهره ببرند تا بتوانند در فیلمها جلوههای صدا ایجاد کنند. برای مثال، آنها ممکن است برای خلق صدای فردی که مشت میخورد از ضربه زدن به هندوانه استفاده کنند یا برای نشان دادن صدای سکوت، تنها خاموش و بیصدا باشند.
چروک صافکن
خیر منظور آن دسته از افرادی نیستند که در صاف کردن چین و چروک چهره مجردهای سالخورده مهارت دارند، بلکه منظور چروکصافکنهای کفشهای تولیدی هستند تا زمانی که شما کفشها را در فروشگاهها مشاهده میکنید صاف و یکدست و عاری از چین و چروک باشند.
زندگی در یک خانه خوب، راحت و بزرگ آرزوی خیلی هاست؛ آرزویی که شاید به این راحتی ها تحقق نیابد. به گزارش بانکی دات آی آر، خانه خوب و راحت و جایی برای زندگی همیشه یک خانه اعیانی و بزرگ نیست. گاهی ماجرا کمی متفاوت می شود. در این گزارش شما را با خانه هایی آشنا می کنیم که حتی تصور زندگی در آنها هم برای ما بسیار عجیب است. 1. زندگی در یک تابلوی تبلیغاتی یا بیلبورد تا به حال به تابلوهای تبلیغاتی که تعدادشان کم هم نیست، دقت کرده اید؟ چه تعداد از این تابلوها به جای اینکه تبلیغات رنگارنگ داشته باشند، خالی و بی استفاده هستند. فکرش را بکنید، این تابلوی تبلیغاتی که جز مزاحمت هیچ فایده دیگری ندارد به آپارتمانی برای زندگی تبدیل شود. عجیب به نظر می رسد، ولی به هرحال ایده ای است که دست کم امتحانش ضرری ندارد. اگر از جمله دوستداران محیط زیست هستنید و از آسیب دیدن این دارایی با ارزش انسان دلتان به درد می آید، پیشنهاد ما به شما زندگی در خانه متحرک است. با زندگی در چنین خانه ای علاوه بر اینکه به محیط زیست آسیب کمتری می زنید، می توانید تجربه ناب زندگی آرام کوچ نشینی را هم داشته باشید. گرفتن انرژی از محیط اطراف با استفاده از خورشید و توربین های بادی کوچک و نیز وجود سیستمی برای جمع آوری آب باران و آب داغ شده با استفاده از نور خورشید از جمله خدماتی است که این نوع خانه به محیط زیست می کند. در نگاه اول، چندان مهمان نواز و مهربان به نظر نمی رسد. جایی بدون سقف، صخره ای و سنگی که بادهای سردش باعث شکستن امواج می شود. با این شرایط احتمالا چنین جایی آخرین گزینه شما برای ساخت خانه باشد، اما صاحب این خانه مثل شما فکر نمی کند. ساختمانی که او برای زندگی انتخاب کرده از جهاتی غیر معمول به نظر می رسد، اما طوری ساخته شده که با محیط اطرافش کاملا سازگار و هماهنگ است. این برج که متفاوت با سایر همتایانش به نظر می رسد، خانه ای سه طبقه با ارتفاع 85 فوت است. این خانه در واقع بازسازی ماکت تاریخی یک برج مخزن آب است. 360 درجه بودن برج آبی منظره ای بی نظیر را برای آن رقم زده است. اقیانوس آرام، بندر هانینگتون و رود سان گابریل را می توان از داخل این خانه عجیب دید. خانه ای روی پل جنبه ماجراجویانه معماری را برای شما آشکار می کند. زندگی در این خانه که دور تا دورش را سرسبزی فرا گرفته چالش های خاص خود را دارد. سقف این خانه منحصر به فرد بتنی، کف آن پوشیده از نی و دیوارهایش شیشه ای هستند. ارزش این خانه کوچک اما دلباز به 175 هزار دلار می رسد. خانه ای که در تصویر بالا می بینید، منزل شخصی نیست. بلکه یک سوئیت در هتلی در کشور کاستاریکاست. این سوئیت حاصل مرمت بدنه یک هواپیمای بوئینگ 727 ساخت سال 1965 است که دو اتاق و همه نوع امکاناتی هم دارد. ساختمان خیره کننده ای که یادآورد معماری سبک گوتیک است، حالا بزرگترین و عجیب ترین خانه ای است که یک خانواده به تنهایی در آن زندگی می کنند. این کلیسا که در سال 1903 در سانفرانسیسکو ساخته شد، مدتی به خاطر کمبود اعتبار برای بازسازی حال و روز چندان خوشی نداشت. اما بعد تاجری به نام سیامک اخوان این کلیسا را به مبلغ 2/25 میلیون دلار خرید و 3 میلیون دلار دیگر نیز در آن سرمایه گذاری و آن را تبدیل به خانه ای 12 اتاقه کرد. کلیدیوس گولوس و سباستین میکوشیک این خانه را برای شرکت در نمایشگاهی در آلمان ساختند. دیدن این خانه هم تعجب بیننده را برمی انگیزد هم باعث خنده اش می شود. سه شنبه ، 31 خرداد 1390 ، 12:33
2. . زندگی در خانه ای متحرک
3. زندگی زیر یک چمنزار
4. زندگی در یک برج مخزن آب
5. زندگی روی یک پل
6. زندگی داخل یک هواپیما
7. زندگی در کلیسا
8. زندگی در خانه وارونه
2 شرور سابقهدار با ربودن یک دختر جوان معلول ذهنی و انتقال وی به خانهای در شهر قدس (قلعه حسنخان) در حومه تهران، او را مورد آزار و اذیت قرار دادند اما ماموران پلیس موفق شدند آنها را دستگیر
کنند.
اوایل هفته گذشته مردی با حضور در پلیس آگاهی ملارد از گمشدن دختر جوانش خبر داد و برای یافتن او از ماموران تقاضای کمک کرد.
ماموران در تحقیق از شاکی متوجه شدند دختر وی یک بیمار کمتوان ذهنی بوده و روز حادثه برای ملاقات با یکی از دختران همسایه از خانه خارج شده و دیگر باز نگشته است. با تشکیل پرونده قضایی در
این زمینه و آغاز تحقیقات، دوباره شاکی در پلیس آگاهی حضور یافت و از پیدا شدن دختر جوانش خبر داد. وی گفت دخترم در دام شیطانی 2 مرد گرفتار شده است.
شاکی افزود: مردی غریبه در تماس تلفنی با خانهمان خبر داد که دخترم در بیمارستان بستری است و با حضور در مرکز درمانی و گفتوگو با پزشک معالج متوجه شدم دخترم مورد آزار و اذیت قرار گرفته و
مردی رهگذر وی را در حالی که در جاده شهرقدس (قلعه حسنخان) سرگردان بوده نجات داده است. با اطلاعات به دست آمده از شاکی ماموران در بیمارستان حضور یافتند و در تحقیق از دختر کمتوان
ذهنی متوجه شدند وی در خیابان از سوی 2 مرد که سرنشینان یک خودروی پراید بودهاند ربوده شده و با انتقال به خانهای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
به این ترتیب جستجوها برای دستگیری 2 مرد شرور آغاز شد. در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت چند روز پیش ماموران به سرنشینان یک خودروی پراید که در محل ربوده شدن دختر جوان تردد
میکرد، ظنین شدند. با بررسی از خودروی آنها معلوم شد مشخصات آن با خودروی 2 شرور تحت تعقیب پلیس مطابقت دارد.
با احتمال اینکه سرنشینان خودرو همان 2 مرد آزارگر هستند، خودرو توقیف و بازجویی از آنها توسط پلیس آگاهی ملارد آغاز شد. در حالی که مردان جوان ادعا میکردند با دختر جوان آشنایی ندارند و وی
به دروغ از آنها شکایت کرده است، ماموران به بررسی از سامانه پلیس پرداختند و متوجه شدند 2 متهم چندین بار به اتهام زورگیری، مزاحمت برای نوامیس و شرارت دستگیر شدهاند و هر بار پس از پایان
محکومیت دوباره فعالیتهای مجرمانهشان را ادامه دادهاند بنابراین ماموران از دختر کمتوان ذهنی خواستند در مواجهه حضوری با 2 متهم بازداشت شده قرار بگیرد که او با دیدن مردان شرور وحشت کرد و با
انگشت آنها را به ماموران نشان داد.
با مشخص شدن این موضوع متهمان بار دیگر بازجویی شدند و عاقبت به ربودن و آزار و اذیت دختر معلول اعتراف کردند.
بنابر این گزارش، متهمان با قرار قانونی روانه زندان شدند و پرونده آنها برای اینکه محل وقوع جرم در شهرقدس ـ قلعه حسنخان ـ رخ داده بود با صدور عدم صلاحیت رسیدگی به دادگستری شهر قدس
ارسال شد.
روزنامه ایران: زن جوان در اقدامی عجیب و برای دریافت مجوز ازدواج با یک زندانی از بازپرس جنایی تهران کمک خواست.
صبح دیروز زن جوانی با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران در حالی که نامهای به دست داشت، به قاضی «رسولی» گفت: حدود یک سال قبل با مرد جوانی آشنا و مدتی بعد نامزد شدیم، از آنجا که از ازدواج اولم دو بچه داشتم، تصمیم گرفتم مدتی برای ازدواج صبر کنم و اجازه بدهم بچهها با مرد مورد علاقهام بیشتر آشنا شوند. نامزدم که گفته بود در کار خرید و فروش خودرو است، وضع مالی خوبی داشت، اما حدود 7 ماه قبل که شام در خانهام میهمان بود، مأموران پلیس ناگهان با حکم قضایی وارد شده و دستگیرش کردند. در حالی که شوکه بودم و نمیدانستم چرا اینگونه دستگیر شده است، به بررسی موضوع پرداختم تا اینکه متوجه شدم اتهامش سرقت تحت عنوان مأمور قلابی است. حالا بعد از گذشت 7 ماه با اینکه تاکنون نتوانستهام او را ببینم، احساس میکنم علاقهام به او بیشتر شده و همچنان به ازدواج با مرد مورد علاقهام فکر میکنم. هماکنون نیز تمام مراحل قانونی را انجام داده و فقط نیازمند دستور قضایی برای ورود به زندان و برگزاری مراسم عقد هستم!بازپرس نیز پس از بررسی درخواست زن جوان مجوز ورود به زندان و اجرای مراسم عقد را صادر کرد.
زن جوان در حالی که با خوشحالی از اتاق بازپرس خارج شده بود، در پاسخ به سؤال خبرنگار ما که پرسید: «چرا میخواهی با یک مجرم ازدواج کنی؟» گفت: من عاشق این مرد هستم. وقتی همسر اولم فوت کرد، با دو بچه کوچک زندگی سختی را گذراندم. خودم کار کردم و برایشان خانه و زندگی ساده اما راحتی فراهم کردم. بچههایم الآن نوجوان هستند. با آنکه موقعیتهای زیادی برای ازدواج داشتم، اما از حقم گذشتم تا اینکه با مردی آشنا شدم که 5 سال هم از خودم کوچکتر است. او در این مدت به من و بچههایم خیلی محبت کرد، به حدی که آنها هم او را بشدت دوست دارند.
é اما او که یک سارق است، چرا به او اعتماد میکنی؟
برایم مهم نیست، مهم اخلاق و جوانمردیاش است!
é چرا صبر نمیکنی تا از زندان آزاد شود و تکلیفش روشن شود؟
نمیتوانم دوریاش را تحمل کنم، چون همسر قانونیاش نیستم، به من اجازه ملاقات نمیدهند. دلم برایش تنگ شده و میخواهم بهطور رسمی با او ازدواج کنم تا بتوانم راحت به ملاقاتش بروم.
é چقدر حبس دارد؟
3 سال، اما برایم اهمیتی ندارد. منتظرش میمانم و برای آزادیاش هر کاری بتوانم انجام میدهم.
é در حال حاضر مخارج زندگیتان از کجا تأمین میشود؟
من آرایشگر هستم و خانه هم دارم. هیچ نیازی هم به پول و حمایتهای مالی نامزدم ندارم، بلکه فقط دوستش دارم!
بزرگنمایی 250 برابر دانه های تشکیل دهنده شن که جمع آوری و عکاسی از آنها پنج سال به طول انجامیده است نشان می دهد یک مشت شن حاوی ذرات زیبا و شگفت انگیزی است و انسان بدون توجه به این زیبایی ها بر روی آنها قدم می گذارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، شاید یک مشت شن به هیچ وجه نتواند توجه فردی را به خود جلب کند زیرا یکنواخت، یکرنگ و کسل کننده به نظر می رسد اما در صورتی که دانه های تشکیل دهنده آن 250 برابر بزرگتر از حد واقعی شوند افراد زیادی برای دیدن آن داوطلب خواهند شد.
بزرگنمایی دانه های شن ساختار شکننده، رنگارنگ و زیبای آن را که مانند دانه های برف شکلهای متفاوتی دارند به خوبی نمایان می کند. زمانی که بتوان پا را از محدودیتهای دید انسانی فراتر گذاشت، ذرات مینیاتوری شن به شکل ذرات کریستالی، ذرات صدفی و خرده های سنگهای آتشفشانی دیده می شوند.
"گری گرین برگ" پروفسور زیست پزشکی دانشگاه کالج لندن که این تصاویر را به ثبت رسانده می گوید: تصور کردن اینکه در هنگام قدم زدن در ساحل دریا، پاهای خود را بر روی این گنجینه های کوچک می گذاریم شگفت انگیز است.
به گفته وی پیچیدگی و منحصر به فرد بودن هر یک از ذرات سازنده شن که هر یک به واسطه ترکیبی از پدیده های طبیعی به وجود آمده و بارها و بارها به سوی ساحل لغزیده اند، شگفت آور است.
گرین برگ با استفاده از سوزن به کار گرفته شده در طب سوزنی هزاران خرده سنگ را جستجو کرده تا نادرترین و مناسبترین را از میان آنها بیابد. سپس با استفاده از تکنیک طاقت فرسای عکسبرداری میکروسکوپی موفق به خلق این تصاویر زیبا از ذرات کوچک شنی شده است.
جستجوی وی برای یافتن دانه های شگفت انگیز و خاص شنی در سرتاسر جهان پنج سال به طول انجامیده است. به گفته وی بزرگنمایی بیش از اندازه منجر به از بین رفتن عمق میدان می شود از این رو برای پردازش این تصاویر به نرم افزار پردازشگر جدیدی نیاز بوده است.
گرین برگ از هر یک از دانه های شن دهها عکس با نقطه تمرکز متفاوت به ثبت رسانده و سپس آنها را با کمک نرم افزاری با یکدیگر ترکیب کرده است.
به گفته وی با وجود اینکه این تصاویر بسیار ساده و معمولی به نظر می آیند، ثبت هر یک از آنها ساعتها زمان صرف کرده است، ذرات شنی که وی تصاویر آنها را به ثبت رسانده از سرتاسر جهان جمع آوری شده اند:
دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا فناوری را ابداع کرده اند که بودار بوده و می تواند در حین پخش فیلمهای مختلف رایحه هایی را متناسب با تصاویر در فضا پراکنده کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محققان گروه تحقیقات و تولید شرکت سامسونگ، این فناوری جدید را قدمی جدید در قلمرو واقعیت مجازی می دانند. در سال 1960 فیلمسازی ماجراجو تلاش کرد فناوری مشابهی را ارائه کند و برای این کار در حین پخش یک فیلم رایحه های مختلف را از طریق لوله هایی ویژه به داخل سالن سینما و در کنار صندلی های سالن هدایت می کرد این اولین و آخرین فیلمی بود که در قالب ترکیبی رایحه و تصویر پخش شد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا با در نظر گرفتن خطاهای موجود در تکنیک این کارگردان توانستند چهره ای عملی تر به این فناوری بخشیده و ابزار الکتریکی جدیدی ابداع کنند. به گفته این محققان در ابداع جدید به جای فعال سازی مکانیکی از فعال سازی الکتریکی استفاده شده است زیرا ترکیب آن با سیستمهای پخش کنونی راحت تر است.
این ابزار گنجایش بیش از 10 هزار مایع متفاوت و مجزا را دارد که هر یک درون مخازن کوچکی ذخیره شده اند. زمانی که فعال سازی صورت می گیرد، کابلی که از میان مخازن عبور کرده مایع مورد نظر را داغ می کند.
با داغ شدن مایع آغاز به تبخیر می کند و بخار ایجاد شده به دیواره های مخزن فشار می آورد به طوری که مقداری از این بخار از منافذ کوچکی که بر دیواره مخازن قرار گرفته به بیرون نفوذ می کنند. آزمایش بر روی این ابزار نشان داد افراد می توانند رایحه ایجاد شده توسط این فناوری جدید را از فاصله 30 سانتیمتری از نمایشگر احساس کنند.
با این همه هنوز تمامی 10 هزار رایحه در این ابزار جدید وجود ندارد و در صورتی که شرکتی مانند سامسونگ این تحقیقات را ادامه داده و راهی را برای ترغیب مصرف کنندگان برای خریداری تلویزیونهای بودار بیابد، برای جمع آوری تمامی رایحه های روزانه به سرمایه زیادی نیاز خواهد داشت.
بر اساس گزارش فاکس نیوز، بسیاری از این رایحه ها نیز ترکیبی بوده و به صورت معمولی تولید نمی شوند، برای مثال مایعی وجود ندارد که بوی پیتزا بدهد اما محققان معتقدند در صورتی که تقاضای آن به وجود بیاید، فردی برای ساخت آن اقدام خواهد کرد.
روزنامه ایران: مادر فداکار وقتی دختر کوچولویش را در یک قدمی مرگ دید با جانفشانی او را از استخر بیرون کشید اما افسوس که خودش لحظاتی بعد جان سپرد.
ظهر شنبه – 18 تیر – آیلین 10 ساله با اصرار از مادرش خواست اجازه دهد در استخر خانه خالهاش شنا کند. «مهیار» 44 ساله وقتی با اصرارهای دخترش روبهرو شد ناچار همراه او راهی استخر مجتمع مسکونی در محله نیاوران شد. «آیلین» در قسمت کمعمق استخر مشغول شنا شد و مادرش نیز از بیرون مراقب او بود. اما دقایقی بعد ناگهان دخترک بدون توجه به اخطارهای مادرش خود را به بخش عمیق رساند. لحظاتی بعد زیر پای دخترک خالی شد و او با فریاد از مادر کمک خواست. زن فداکار که شنا هم بلد نبود با مشاهده این صحنه سراسیمه به داخل استخر پرید و دست و پا زنان خود را به دخترش رساند. او سپس با کمک یکی از زنان شناگر دخترک را به گوشه استخر رساند اما ناگهان به زیر آب فرو رفت و... همسر زن فداکار درباره این حادثه به خبرنگار ایران گفت: ما ساکن همدان هستیم. هفته گذشته همسر و دو فرزندم برای دیدن خواهرش که از سفر بازگشته بود راهی تهران شدند.
وی ادامه داد: استخر مجتمع مسکونی محل زندگی خواهرزنم متأسفانه نجات غریق نداشت. با این حال پس از بیرون کشیدن همسرم از استخر او با کمک امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد که متأسفانه تلاش پزشکان برای نجات جان او مؤثر واقع نشد.آیلین 10 ساله هم که هنوز از مرگ مادرش خبر ندارد به خبرنگار ما گفت: ابتدا وارد قسمت نیم متری استخر شدم. فکر میکردم تا انتهای استخر عمق آب همین قدر است. مشغول آب بازی بودم که ناگهان زیر پاهایم خالی شد و با ترس مادرم را صدا کردم که او سریع خودش را به من رساند. مادرم مرا روی دست گرفت و به دست زنی که کنار استخر بود سپرد. اماخودش دست و پا میزد. همان موقع یک شلنگ آب به طرفش پرتاب کردیم اما نتوانست آن را بگیرد. سرانجام موهایش را گرفته و او را از آب خارج کردیم. بعد هم آمبولانس او را به بیمارستان رساند و دیگر هیچ اطلاعی از مادرم ندارم.در حال حاضر تحقیقات پلیسی، قضایی در اینباره ادامه دارد.
دادنا: پژوهشگران انگلیسی اعلام کردند که به جواب سوال قدیمی که همواره توجهات انسان را به خود جلب کرده، رسیده اند که بر اساس آن می توان ثابت کرد مرغ قبل از تخم مرغ به وجود آمده است.
به گزارش مهر به نقل از راشا تودی، در تحقیقات اخیر پژوهشگران انگلیسی مشخص شد که پوست تخم مرغ حاوی عنصر "اوفوسلیدین 17" است که تنها در بدن مرغ یافت می شود.
بر این اساس، غدد داخلی مرغ این ماده را 24 ساعت قبل از تخم گذاشتن ترشح می کند تا پوسته آنرا تشکیل دهد. پژوهشگران معتقدند با توجه به اینکه مرغ تنها دارنده این عنصر است شکی وجود نخواهد داشت که مرغ قبل از تخم مرغ آفریده شده و باید پرونده این سوال قدیمی در اذهان عمومی بسته شود.
این در حالی است که برخی پژوهشگران درباره قطعی بودن نتایج پژوهش اخیر در انگلیس پس از اعلام نتایج آن، ابراز تردید کرده اند!
مرد جوانی که در رویای ازدواج با دختر مورد علاقهاش پیرزن به ظاهر متمول را کشت، هیچگاه تصور نمیکرد این پیرزن تنها 150 هزار تومان در خانه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، مأموران کلانتری 126 تهرانپارس 22اردیبهشت ماه سال 84 از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 در جریان خبر کشف جسد پیرزنی در منطقه تهرانپارس قرارگرفتند.
با حضور مأموران کلانتری 126 تهرانپارس، جسد پیرزنی حدودا 90 ساله که آثار شکستگی شدید در ناحیه پشت سر او کاملا مشهود بود در داخل محل سکونتش واقع در یک خانه ویلایی کشف شد.
با بررسی شواهد صحنه کشف جسد که نشان از وقوع جنایت داشت، موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ و بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد.
با تأیید خبر قتل از سوی عوامل تشخیص هویت، به دستور بازپرس شعبه چهارم ویژه قتل دادسرای امور جنایی در سال 84، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرارگرفت.
کارآگاهان و تیم بررسی صحنه جرم این اداره در بررسیهای تخصصی از محل جنایت اطمینان پیدا کردند که سارق یا سارقان با انگیزه سرقت وارد منزل مقتوله شده و پس از به قتل رساندن وی اقدام به سرقت مقادیری وجه نقد و سکههای طلای از داخل خانه کردند.
خواهر مقتوله در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: برای سرکشی و انجام کاری به منزل خواهرم رفتم اما متوجه باز بودن در ورودی خانه شدم و هنگام مراجعه به داخل ناگهان با جسد غرق در خون خواهرم مواجه شدم و با بررسی منزل دریافت تمامی سکههای خواهرم به همراه وجوه نقد داخل خانه سرقت شده است.
کارآگاهان در بررسیهای دقیقتر از محل جنایت یک حلقه دستبند نقرهای که به لاتین «الهام» بر روی آن حک شده بود، کشف کردند و این در حالی بود نام هیچکدام از دختران، نوهها یا دیگر بستگان نزدیک مقتوله «الهام» نبود.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی صاحب دستبند کشف شده از محل جنایت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفته بود، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که همسایهها، مقتوله را روز قبل از مرگش در یکی از خودروهای آژانس محل سکونتش، مشاهده کردند.کارآگاهان به نشانی این آژانس رفته تا از پرسنل آژانس تحقیقاتی را درباره مقتوله انجام دهند و در تحقیقات اولیه مشخص شد، راننده که «رضا» نام دارد ساعاتی پیش این فرد به علت مراجعه مکرر دختر جوانی بنام «الهام» از این محل اخراج شده است.
با شناسایی هویت صاحب دستبند کشفشده از صحنه جنایت و همچنین متواری شدن «رضا»، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که بدون شک وی با موضوع قتل در ارتباط است؛ بنابراین با شناسایی محل سکونت خانواده رضا اطلاع پیدا کردند که رضا در طول چند ماه گذشته به واسطه مشکلات خانوادگی به خانه پدری خود نیز مراجعه نداشته و آنان نیز هیچگونه اطلاعی از او ندارند و رضا هیچگونه جای و مکان مشخصی برای زندگی ندارد.
با گذشت چندین سال از زمان وقوع جنایت و در شرایطی که در طول این مدت هیچگونه نشانی مشخصی از رضا بدست نیامده بود، سرانجام با گذشت بیش از 6 سال از زمان وقوع جنایت، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که فردی با مشخصات «رضا» به اتهام استفاده از اسناد و مدارک مجعول توسط کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده است؛ کارآگاهان اداره دهم در 13تیرماه سالجاری با مراجعه به پایگاه یکم به تحقیقات درباره شناسایی متهم دستگیر شده پرداخته و در شرایطی که این شخص تلاش داشت تا با معرفی خود به عنوان شخص دیگری، مانع از شناسایی خود به عنوان متهم تحت تعقیب اداره دهم شود اما سرانجام لب به اعتراف گشود و صراحتا به قتل خیابان 170 غربی تهرانپارس در سال 84 اعتراف کرد.
این متهم به قتل 29 ساله در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: به دلیل وضعیت بد مالی قادر به ازدواج با الهام نبوده و حتی رفت و آمدهای الهام باعث اخراج من از محل کارم شد؛ زمانی که در حال جمعآوری وسایلم بودم ناگهان صدای زنگ تلفن آژانس به صدا در آمد؛ پاسخگوی تلفن آژانس شدم، مقتوله از من درخواست یک دستگاه ماشین کرد و من نیز در همان لحظه به یاد صحبتهای رانندگان افتادم که در صحبتهای خود میگفتند که تمامی اعضای خانواده این پیرزن در خارج از کشور به سر برده و خود وی نیز از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار است.
در حالی که رویای کسب پول و طلای زیادی را از داخل خانه پیرزن برای خود ساخته بودم، وسوسه سرقت اموال وی به جانم افتاده بود، پس از گذشت چند ساعت و با اطمینان از این موضوع که پیرزن در داخل خانهاش نیست به سمت خانهاش رفته و پس از ورود به حیات وارد ساختمان شدم اما زمانی که در را باز کردم ناگهان در کمال تعجب پیرزن را در مقابل خود مشاهده کردم؛ دیگر در آن لحظه متوجه عاقبت کاری نبودم و تنها به فکر پولها و طلاهای داخل خانه پیرزن بودم؛ برای همین به سمت او حمله کرده و در حالی که دستانم را بر روی دهان او گرفته بودم تا مانع از کمک خواستن او شوم، پیرزن را با شدت بر زمین کوبیده که باعث خونریزی شدید او از ناحیه پشت سر شد؛ با این وجود همچنان با فشار دستانم را در مقابل دهان و بینی گرفته تا این که پس از چند لحظه به علت خفهشدن از حرکت افتاد و آن زمان بود که از روی جنازه بلند شده و دیوانهوار به دنبال اموال با ارزش داخل خانه پرداختم اما در کمال ناباوری تنها مبلغ 150 هزار پول نقد و چهار سکه در داخل خانه بود.
متهم درباره به جای ماندن دستبند خود در محل جنایت نیز به کارآگاهان گفت: دستبندی با نام الهام و به عنوان نشانه تعهد برای خود خریداری کرده بودم و به هیچ عنوان به ذهنم نیز نمیرسید که دستبندم در خانه پیرزن جای مانده باشد.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر، گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، متهم با صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس شعبه چهارم ویژه قتل دادسرای امور جنایی، برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
روزنامه ایران : مرد معتاد برای سرقت خودروی دوستش، نقشه قتل او را با همدستی یک جنایتکار طراحی و اجرا کرد.
چندی قبل کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی کرج از کشف جسد مردی 50 ساله در منطقه «آقتپه» باخبر شدند. نخستین بررسیها نیز نشان میداد نعمت – قربانی جنایت – با ضربههای کارد از پا درآمده است. از سوی دیگر در تحقیقات تیم ویژه جنایی مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و تنها زندگی میکرد. کارآگاهان در ادامه پیگیریها و تحقیق از همسایههای مقتول دریافتند وی شب حادثه چند بار با صدای بلند فردی به نام محمد را صدا زده است. بنابراین پس از شناسایی دوستان و بستگان مقتول سرانجام محمد دستگیر شد. وی در بازجوییها چارهای جز اعتراف ندید و با افشای راز جنایت گفت: سالها قبل با نعمت آشنا شده و با هم رفتوآمد خانوادگی داشتیم. اما از آنجا که معتاد هستم و برای تهیه مواد نیاز شدید به پول داشتم تصمیم گرفتم با همدستی دوستم رامین، خودروی پیکان و پولهای نعمت را بدزدیم. شب حادثه وقتی به خانهاش رفتیم سرگرم مصرف مواد شدیم که رامین از پشت به نعمت حمله کرد و با کارد او را کشت. سپس خودرو و پولهایش را برداشته و فرار کردیم. سرهنگ حمید گل صباحی – رئیس پلیس آگاهی فرمانده انتظامی استان تهران و البرز – با اعلام این خبر گفت: پس از اعترافات متهم، کارآگاهان با ردیابیهای تخصصی مخفیگاه جنایتکار فراری را در شهر یزد شناسایی و پس از هماهنگیهای لازم او را دستگیر کردند. وی که خود را با مدارک و مستندات پلیسی روبهرو دید به تشریح جزئیات قتل و سرقت پرداخت. متهمان پس از طی مراحل قانونی با صدور قرار بازداشت روانه زندان شدند.
عبدالله مسئول کلینیک شهرستان مالستان غزنی اعلام کرد هنوز پزشکان این بیماری را تشخیص نداده اند.
دانشمندان موفق به کشف 1060 گونه جدید جانوری و گیاهی در جزیره گینه نو با نرخ کشف هر هفته دو گونه از سال 1998 تا 2008 شده است.
به گزارش ایسنا، در میان این گونههای تازه کشف شده، 12 پستاندار از جمله یک دلفین با باله پهن وجود دارند که این گونه، جدیدترین نوع دلفینی در 30 سال اخیر است.
همچنین یک حلزون نابینا، قورباغه دنداندار، خفاش بزرگ صورت میمونی و مورچهخوار بیدندان منقاربلند «سردیوید» در میان این گونهها وجود دارند.
حدود 71 ماهی جدید از جمله یک کوسه رودخانهای 2.5 متری، 218 گونه جدید گیاهی، دو پرنده، 580 بیمهره، 134 دوزیست و 43 خزنده در این جزیره که میان پاپوآ گینه نو و اندونزی تقسیم شده، کشف شدهاند.
گینه نو سومین مجرای جنگلهای انبوه جهان پس از آمازون و کنگو بوده و با وجود اینکه تنها 0.5 درصد از سطح جهان را در بر میگیرد، شش تا هشت درصد از گونههای زمین را در خود پناه داده است.
به گفته دانشمندان، سکونتگاههای طبیعی با سرعت بسیار بالایی در حال نابودی بوده و فعالیتهای انسانی از قبیل استخراج معدن، حفاری، تجارت حیات وحش و تبدیل زمینها به مناطق کشاورزی در این روند رشد تاثیر بسزایی داشتهاند.
مرد متجاوز به دخترش توسط سه پسرش کشته شد
مقامات دپارتمان پلیس عربستان سعودی اعلام کردند که یک مرد 50 ساله به اتهام تجاوز به دخترش توسط سه پسر جوانش به قتل رسید.
به گزارش ایسنا، در گزارش پلیس منطقه «جازان» عربستان سعودی آمده است که این مرد 50 ساله به اتهام تجاوز به دخترش توسط ماموران پلیس دستگیر شده بود، اما ماموران او را برای تحقیقات بعدی آزاد کردند.
پسران این مرد هم پس از اطلاع یافتن از این موضوع او را به خانه راه نداده و پس از آن وی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند که وی به دلیل شدت جراحات وارده درگذشت.
به گزارش ایسنا، براساس گزارش پایگاه خبری عربنیوز، سه پسر این مرد 50 ساله او را با چماق به شدت کتک زده و اعلام کردند که وی خواهرشان را مورد تجاوز قرار داده اما پلیس او را مورد بازجویی قرار نداده است.
همچنین پلیس جسد این مرد را تا اعلام نتایج و تحقیقات تکمیلی برای دفن به خانوادهاش تحویل نمیدهد.
قم - خبرگزاری مهر: برخورد دو خودرو با ماشین حامل عروس و داماد در یک کاروان عروسی موجب مصدومشدن 9 نفر از جمله عروس و داماد شد.
به گزارش خبرنگار مهر، زوج جوان که آرزوها و رویاهای رنگارنگ، آنها را به دور دستها برده بود در میان بوقهای ممتد و شادی زایدالوصف همراهان با یک غفلت حادثهساز، نخستین لحظات زندگی مشترکشان را در بیمارستان سپری کردند.
این حادثه ساعت یک بامداد روز جمعه در اواسط خیابان 30 متری قائم به وقوع پیوست و یک دستگاه خودرو پراید که متعلق به این کاروان عروسی نبود با خودرو 206 حامل عروس و داماد و یک خودرو پژو 405 دیگر به شدت برخورد کرد.
این حادثه به قدری هولناک بود که موجب رعب و وحشت ساکنین خیابان 30 متری قائم و خانوادههای کاروان عروسی شد.
رئیس مرکز اورژانس قم در گفتگو با خبرنگار مهر به تشریح جزئیات این حادثه پرداخت و گفت: 7 نفر از مصدومین این حادثه شامل دو کودک یک ساله و چهار ساله، یک نوجوان 14 ساله و چهار نفر بزرگسال توسط سه دستگاه آمبولانس به بیمارستان نکویی قم منتقل شدند.
محمدجواد باقری ادامه داد: عروس و داماد نیز به لحاظ وضعیت پوششی که داشتند خودشان به بیمارستان نکویی مراجعه کردند که خوشبختانه مشکل خاصی برای آنها به وجود نیامد و با نظر پزشک مرخص شدند.
چندی پیش نیز برخورد چند دستگاه خودرو متعلق به یک کاروان عروسی در قم موجب زخمیشدن ۲۰ نفر شد.
در این حادثه که بر روی پل شهید امینی بیات قم رخ داد، دو تن از مجروحان پس از مداوای اولیه در محل به بیمارستان شهید بهشتی این شهر منتقل شده بودند.
سایر مجروحان این حادثه یا در محل حادثه، درمان سرپایی شدند و یا حاضر به انتقال به مراکز درمانی برای مداوا نشدند.
روزنامه ایران : پسر جنایتکار که در اقدامی جنونآمیز خواهر و برادرش را به قتل رسانده در اعترافهای تکاندهنده، جزئیات حادثه هولناک را تشریح کرد.
مجید - 25 ساله- که شامگاه چهارشنبه 8 تیر، پس از قتل برادرش مهدی - 30 ساله - و خواهرش زهرا - 20 ساله - و مجروح کردن زهره - 22 ساله - بازداشت شد در حضور بازپرس روشن از شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران گفت «از بچگی پدر و مادرم بین من و بقیه خواهر و برادرهایم فرق میگذاشتند. من 2 برادر و 4 خواهر دارم. خودم کارگر تراشکاری هستم که همراه پدر، مادر، خواهر و برادرانم در یک خانه دو طبقه در خیابان خلیج - جنوب غرب تهران - زندگی میکردیم اما هیچ وقت خانوادهام مرا به چشم یک عضو خانواده نگاه نمیکردند. همیشه خواهران و برادرم مهدی را بیش از من دوست داشتند.
اما درگیری من و خواهرانم از روزی شدت گرفت که خواهر کوچکم در جریان یک دعوای ساده ناگهان با داد و فریاد و مقابل همسایهها به من تهمت ناروایی زد که به شدت عصبی شدم. چرا که هرگز فکر نمیکردم خواهرم چنین اتهامی به من بزند. حتی وقتی به دادسرای یافتآباد رفته و علیه او شکایت کردم دادگاه از پدر و مادرم خواست برای تحقیق و شهادت بروند اما آنها نه تنها از من حمایت نکردند بلکه مرا مقصر دانستند. همین برخوردها باعث شد کینه عجیبی از آنها به دل بگیرم.
کمکم از خواهر و برادرم متنفر شده و دنبال بهانهای برای انتقام بودم. تا اینکه چهارشنبه شب در اتاق نشسته بودیم که دوباره با خواهرم زهرا جر و بحثمان شد. بلافاصله در اتاق را قفل کرده و با کاردی که از قبل تهیه کرده بودم اول زهره را زدم بعد به سراغ زهرا رفتم. داشتم او را میزدم که مهدی وارد درگیری شد که او را هم زدم. بعد به حیاط خانه رفتم و منتظر نشستم تا مأموران پلیس بیایند و دستگیرم کنند.
مجید که از این جنایت احساس پشیمانی نداشت، در ادامه گفت: مقصر تمام این اتفاقات پدر و مادرم هستند. آنها فکر میکردند من احساس و عاطفه ندارم و متوجه تفاوتهایی که بین من و برادران و خواهرانم میگذاشتند نیستم. آنها بذر کینه و نفرت را در قلب من کاشتند و رفتار خواهران و برادرانم این کینه را پرورش داد.
بازپرس جنایی پس از شنیدن اظهارات متهم، وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.
گفتوگو با مادر متهم و قربانیان
مجید فرزند چندم شما بود؟
فرزند سوم.
آیا سابقه چنین رفتاری را داشت؟
به هیچ عنوان. او پسر خوب و آرامی بود. البته در خانوادههایی که بچه زیاد دارند خواهناخواه بینشان درگیری و جر و بحث رخ میدهد او هم اغلب با خواهرانش درگیری لفظی داشت.
با مهدی چطور؟
مهدی پسر بسیار مؤدب و آرامی بود و همیشه سرش به کار و زندگی خودش بود. او یکی از بهترین جوانان این منطقه بود سالم و با خدا. همیشه در هیأتهای مذهبی شرکت میکرد و زیر علم امام حسین عزاداری میکرد. مرگ مهدی کمر من و پدرش را شکست.
از شب حادثه بگویید.
آن شب همه در خانه بودیم و مهدی پای رایانه نشسته و کار میکرد. زهره و زهرا هم در اتاق بودند. من و شوهرم هم در سالن پذیرایی نشسته بودیم که ناگهان مجید در اتاق را قفل کرد و بعد صدای فریادهای دخترانم را شنیدم فکر میکردم جروبحثشان مثل همیشه چند دقیقه بعد تمام میشود. اما صداها هر لحظه بلندتر میشد. نمیدانم چقدر طول کشید اما همزمان با بازشدن در فقط خون دیدم. مهدی، زهره و زهرا غرق در خون روی زمین افتاده بودند. شوکه شده بودیم نمیدانستیم باید چه کار کنیم فقط فریاد میکشیدیم و کمک میخواستیم. وقتی همسایهها اورژانس و پلیس را خبر کردند مجید آرام در حیاط نشسته بود و نگاه میکرد. هنوز هم من و پدرش شوکه هستیم. تا دیشب در بیمارستان بستری بودیم. دخترم زهره هنوز در بیمارستان است نمیدانم خوب میشود یا نه؟
حالا میخواهید با مجید چه کار کنید؟
مجید دیگر برای ما مرده است. او کمر ما را شکست!