نخست، تاریخ سرزمین خودت را بدان، سپس تاریخ دیگران را بخوان.((فرانسیس فانون))

اجتماعی .فرهنگی .هنری.علمی .طنز (( عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار هم اند ))مردان بزرگ تاریخ، سرنوشت ملتها را تعیین می کنند.((اشپنگلر))

نخست، تاریخ سرزمین خودت را بدان، سپس تاریخ دیگران را بخوان.((فرانسیس فانون))

اجتماعی .فرهنگی .هنری.علمی .طنز (( عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار هم اند ))مردان بزرگ تاریخ، سرنوشت ملتها را تعیین می کنند.((اشپنگلر))

مادر فداکار قربانی نجات فرزند





روزنامه ایران: مادر فداکار وقتی دختر کوچولویش را در یک قدمی مرگ دید با جانفشانی او را از استخر بیرون کشید اما افسوس که خودش لحظاتی بعد جان سپرد.
 ظهر شنبه – 18 تیر – آیلین 10 ساله با اصرار از مادرش خواست اجازه دهد در استخر خانه خاله‌اش شنا کند. «مهیار» 44 ساله وقتی با اصرارهای دخترش روبه‌رو شد ناچار همراه او راهی استخر مجتمع مسکونی در محله نیاوران شد. «آیلین» در قسمت کم‌عمق استخر مشغول شنا شد و مادرش نیز از بیرون مراقب او بود. اما دقایقی بعد ناگهان دخترک بدون توجه به اخطارهای مادرش خود را به بخش عمیق رساند. لحظاتی بعد زیر پای دخترک خالی شد و او با فریاد از مادر کمک خواست. زن فداکار که شنا هم بلد نبود با مشاهده این صحنه سراسیمه به داخل استخر پرید و دست و پا زنان خود را به دخترش رساند. او سپس با کمک یکی از زنان شناگر دخترک را به گوشه استخر رساند اما ناگهان به زیر آب فرو رفت و... همسر زن فداکار درباره این حادثه به خبرنگار ایران گفت: ما ساکن همدان هستیم. هفته گذشته همسر و دو فرزندم برای دیدن خواهرش که از سفر بازگشته بود راهی تهران شدند.

 وی ادامه داد: استخر مجتمع مسکونی محل زندگی خواهرزنم متأسفانه نجات غریق نداشت. با این حال پس از بیرون کشیدن همسرم از استخر او با کمک امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد که متأسفانه تلاش پزشکان برای نجات جان او مؤثر واقع نشد.آیلین 10 ساله هم که هنوز از مرگ مادرش خبر ندارد به خبرنگار ما گفت: ابتدا وارد قسمت نیم متری استخر شدم. فکر می‌کردم تا انتهای استخر عمق آب همین قدر است. مشغول آب بازی بودم که ناگهان زیر پاهایم خالی شد و با ترس مادرم را صدا کردم که او سریع خودش را به من رساند. مادرم مرا روی دست گرفت و به دست زنی که کنار استخر بود سپرد. اماخودش دست و پا می‌زد. همان موقع یک شلنگ آب به طرفش پرتاب کردیم اما نتوانست آن را بگیرد. سرانجام موهایش را گرفته و او را از آب خارج کردیم. بعد هم آمبولانس او را به بیمارستان رساند و دیگر هیچ اطلاعی از مادرم ندارم.در حال حاضر تحقیقات پلیسی، قضایی در این‌باره ادامه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد